سلام...
درباره عنوان این پست:(نمیخوام برم دریا کنار! اینجوری گفتم یه خورده حس برانگیزاننده تر،به قول خودم،بشه!)
اما جداً داریم میریم مسافرت ولی اگه بپرسید کجا؟ باید بگم مقصد مشخص و معینی نداریم یعنی به عبارت ساده تر: فقط میخوایم بریم
بابا مردیم اینقد درس خوندیم، سر و چشمون تو کتاب بود، هی فقط دوستان گرامی رو دیدم،هی خر زدیم بعدش دوباره هی خرزدیم، هی جویدیم، هی و هی و هی...
اصلاً پوسیدیم تو این خونه ای که وقتی میری تو اتاقت، به جای اینکه آرامش بگیری، باید کتابای رو هم مونده ی وحشتناکت رو تحمل کنی! ( ولی این قسمتو زیاد جدی نگیرید، بالاخره همین درسه که آدمو به جاهای خوب میرسونه.)
میگم شما هم بیاین با هم بریم، مسافرت دسته جمعی خیییییییلی خوش میگذره ها!
نکته ی شدیدا مهم: درسته من چند وقتی اینجا نیستم ولی قابل توجه شماست که قصد ندارم وبلاگم رو هم با خودم ببرم! یعنی وبلاگ گلم همینجا پذیرای شما میمونه و منتظر انتقادات، پیشنهادات و نظرات سازنده شماست. (زیاد قلمبه سلمبه شد! نه؟!! ای بابا چه جوری بگم خب نظر بدین دیگه!!!!!!!!!!!!!!!....
ما نیستیم مواظب خودتون باشین، دست به گاز و فندک و کبریت نزنین، درو واسه غریبه ها باز نکنین، زود برمیگردم!
قربون همتون
خداحافظ
تاریخ : جمعه 89/12/27 | 1:52 عصر | نویسنده : طلوع |